سرمقاله ای برای نشریه ای تئاتری که هیچ گاه چاپ نشد

نتیجه، رفتاری کودکانه می شود؛ وقتی واپس زدگی و عقب انداختن میل دیگر وجود ندارد، پاسخ های بدنی و زبانی آنی هستند. تخیل از قید زبان و اسطوره های اجتماعی رسوب کرده در ذهن رها می شود و بیانی از آن خود می یابد. ایده ی تمایز تخیل از زبان را بیش از هر کس مدیون لکان هستیم. او در روانکاوی اش ساحت تخیل، ساحت نشانه و ساحت امر واقع را از یکدیگر تمیز داد؛ هرچند ارتباطشان تنگاتنگ است و در غیاب یکی دوتای دیگر هم وجود نخواهد داشت. اما برای لکان، زبان جایگاه ویژه ای دارد، و برای ما تخیل!

تخیلی رها از زبان گفتاری، زبانی که تنها تصایری از دنیای ملموس اطرافمان می دهد که از پیش در منطقی زمان مند گیر افتاده اند. هدفمان یافتن زبانی تام و خودانگیخته برای تخیل است، به بیان آرتو:  زبانی ملموس که مخصوص بیان حواس و مستقل از کلام است، زبانی که قبل از هر چیز باید پاسخگوی نیاز حواس باشد و آن را ارضا نماید.

افراط در این ایده باعث رد معناهای قراردادی و حتی روزمره می شود، اشکال مرسوم بیان افکار که آن ها را از پیش جهت دهی می کنند از بین می رود و خطر این وجود دارد که هیچ بیان بدست نیاید. تنها راه جستن از این خطر گستردگی افراد فعال در ایجاد آن است. ارتباط پویا با مخاطب و توجه به برخورد تئاتری از دهه 60 و 70 جزئی اساسی از دغدغه ی تئاترهای تجربی بوده است. این ایده به روزنامه های مخالف وضع موجود هم سرایت کرد و راه های نوین بیان و لمس را یافتند. وضع کنونی نشریه ملغمه ای اختیاری از تمام مفاهیم بالا است. که باید به آن دانشجویی بودن کانون تئاتر را اضافه کرد. دانشجویی نه به معنای متداولش در تئاتر ایران: آماتور، بلکه دست چینی ای از معناهای مثبت کار جمعی و پویا و در یک کلمه: خودانگیختگی جمعی.

نظرات 2 + ارسال نظر
سجاد یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ق.ظ http://neveshtak.blogsky

خیلی یه جوری بود!
یکم زیادی کوتاهش کردی !
یکم دیگه توضیح بده بفهمم چی گفتی!
نکه نفهمیدما! فهمیدم یه چیزای کلی ای رو !

علی سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:11 ب.ظ http://shahrestani.ir/weblog

....
.
...
....
.
........
.
!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد