بداهه ای برای راه

راه باز می کشد بار خویش بر دوش

از کوه فراز می رود

می بردش با خود

-شاید- 

به دریای دور

خوب می بینم

 دارد با کوه می رقصد

از باد نمی هراسد

کور می رود

هر آنجا که باد خواهد

این است که می سپارمش پای

تا از پاکوب شتران

دمی خوش باشد

نظرات 3 + ارسال نظر
رویا سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:29 ب.ظ

پاکوب شتران بهترین چیزه! این سری تو کویر فهمیدم ;)

شتر رو ول کنی دنبال آب میره :)

توی آخرین کویر فهمیدم. حس اعتماد خوبی داره

علی دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:23 ب.ظ http://shahrestani.ir/weblog

زیبا بود

خوشمان آمد

آفرین!

مرسی!

بعد از کلی خمیازه ، خوشحال شدیم :)

عطا دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:24 ب.ظ

من رو به یاد ترانه های توی کتاب هابیت و ارباب حلقه ها انداخت. اون جایی که بیلبو بگینز داره راجع به راه صحبت می کنه و میگه راه عین رودخونه ای میمونه که فقط کافیه پات رو بذاری توش تا تو رو ببره به هر جایی که خودش می خواهد.

به سبک علی: خوشمان آمد!

مثل یه وسوسه است که هیچ وقت تموم نمیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد