بعد از اینکه یک لیوان قهوه گرفتید دستتون...روی صندلی نشستم و گوش کنید ...
So, so you think you can tell
Heaven from Hell,
Blue skys from pain.
Can you tell a green field
From a cold steel rail?
A smile from a veil?
Do you think you can tell?
And did they get you to trade
Your heros for ghosts?
Hot ashes for trees?
Hot air for a cool breeze?
Cold comfort for change?
And did you exchange
A walk on part in the war
For a lead role in a cage?
How I wish, how I wish you were here.
We're just two lost souls
Swimming in a fish bowl,
Year after year,
Running over the same old ground.
What have we found?
The same old fears.
Wish you were here.
همین ! اگه نمی شنوید صداشو ... خب صدای تلویزیونو بلند تر کنید که دیگه اصلا نشنوید...
پیام٬ چرا از نامه ی آخر نوری زاد ننوشتی؟
عزیزم وبلاگ قشنگی داری.من هر روز به وبلاگهای زیادی سر میزنم ولی وبلاگ شما یه چیز دیگست
isn't here
where we came in
?
عجالتاً مصدرِ افعال رو یکی کنید..
اون نشستم توی جمله اول، کنارِ گرفتید و دستتون و گوش کنید، جور در نمیاد خب!
بعد هم خب یه لینکِ ناقابل میذاشتید، بهتر بودا!
ممنون از توجهتون...
اساسا این یک جمله نیست...چندتاست...یکسری کلماتش حذف شده برای اینکه حالت خلسه دست داده شده از شنیدن این موسیقی به نمایش داده بشه...
لینک نذاشتم دیگه...معذرت....
راستی من محفل رو دنبال میکردم، نویسنده هاش هم بعضاً به ذهنم بود، بعد که فیلتر شد، فکر نکردم ممکنه جایی نو برن، چون اواخرش هم خیلی کم کم یادداشتی توش نوشته میشد.
به هرحال خیلی اتفاقی و از طریق لینک به اینجا رسیدم و برام جالب بود.
خب نمیدونم، اما بد نبود لااقل اونجا یه اعلانی میزدید که اگه خواستید خواننده ش رو همراه کنید، بتونید.
گرچه ممکنه نخواسته بوده باشید و این حرفِ من هم بی راه میشه در اون صورت.
به هرحال گفتم که گفته باشم.
یا حق!
اساسا ما که متوجه توجیه تون نشدیم! باز اگه قسمتِ اول رو با سه نقطه بتونم متعلق به یه جمله بدونم، تیکه دوم و سوم رو نمیشه دیگه!!!
به هرحال خود دانید (: